سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیا ای دل از این جا پر بگیریم ...

مثل شیشه!!!!
ارسال در تاریخ جمعه 90 آبان 27 توسط زهرا آهنگر

بعضی ها چقدر صاف و ساده اند. ..

اونقدر که میشه از این طرفشون اون طرفشونو دید مثل شیشه!

یعنی از آینه هم صاف تر!

کاش یه کم یاد بگیریم!




سکوت رمز و راز است ...
ارسال در تاریخ جمعه 90 آبان 27 توسط زهرا آهنگر

سکوت سیره ی انسان های پیروز است!

دیدی خیلی جاها که همه در حال تقلا هستند که بر علیه هم تا می تونن بزن و هر چی دلشون می خواد بگن و به هم ببندن، یه وقت یکی رومیبینی که نشست و آروم به کار خودش می رسه ! انگار نه انگار که میون این همه بحبوحه است!

شاید بدترین چیزها رو هم به او ببندن! اما می بینی با آرامشی که شاید از درون هم خیلی آرام نباشه سکوت می کنه و در جواب افراد دیگه نگاه های معنادار میکنه و بعد دوباره به کار خودش می پردازه بعضی وقت ها هم یک خنده ای می کنه ...

به نظر شما اون آدم هایی که با اون همه فشار عصبی سعی دارن اون فرد رو کله پا کنند یا خرابش کنند یا ... پیروز ترند یا این آدم!

حتی اگه اون آدم ها در کارشون موفق هم بشن! و او لطمه ای هم بخوره!

چقدر سکوتشون آرامش بخشه!

بعد می بینه یه جا یه چیزی می گن کلا همه روداغون می کنه! همه ی دیوارهای دروغ و افترایی که برای او ردیف کرده بودند فرو می ریزه! آوار میشه روی سر همون ها و روی سر تویی که بیننده بودی و گاهگاهی هم به او تشر میزدی! از روی نادانی !

یعنیاین آدم ها سکوت میکنند و حرفرا سر جایش ودرست بیان میکنند با احترام نه با بی احترامی و ...و تهمت و افترا!

هر طور که فکر می کنم می بینم این ها از همه پیروز ترند ! حتی اگر با شکستن سکوتشون هم حقشونو نتونن بگیرن ، پیروزن! چون  دریای آرامشی که اون ها دارن، یعنی زندگی!

و اون ها هستند که دارن تاز زندگی شون لذت میبرند !

و سایرین با حسادت ها و نامردی ها و کینه ها و بی اخلاقی هاشون زندگی خودشونو به هم ریختن و هیچ آرامشی ندارند و اصلا نمیفهمند زندگی یعنی چی!

حالا اگر ما مثل این آدم های پیروز نیستیم باید سعی کنیم رفتارهامونو درست کنیم نه برای پیروزی ! برای آرامش ! برای زندگی کردن! پیروزی باشه بهتر نبود هم باز پیروزیم! چون زندگی می کنیم...

زندگی تون پر از زندگی پر از آرامش ....




سکوت کن تا پیروز باشی ....
ارسال در تاریخ جمعه 90 آبان 27 توسط زهرا آهنگر

یه وقت هایی دنیا خیلی به آدم فشار میاره!

اونقدریکه دیگه کم کم داری می ترکی!

چیزی نمونده تا انفجار

بعضی وقت ها هم اینقدر حاد نیست

ولی اوضاع بدیه زیر فشارهای مختلفی!

دیگه قاطی میکنی و دعوا می کنی با طرف مقابل! یا طرف های مقابل یا مقابله به مثل می کنی یا فکری که به ذهنت برسه برای دفاع از خودت می کنی یا ...

اما اگر چند بار جلوی این فشارها وایسی و صبر کنی و اقدامی نکنی

می بینی که تجربه بهت ثابت میکنه که اگر در بیش تر موارد درگیرنشی و رد شیو سکوت کنی کم تر لطمه میخوری!

حتی اگر حرفت هم حق باشه یه جاهایی باید واقعا سکوت کرد تا لطمه های بیش تری نخوری!

این طوری میشه که شاید در آرامشی که حاصل میشه بهتر بتونی حقت روثابت کنی یا اصلا ثابت بشه!

شاید هم ثابت نشه  اما حداقل نا حق تر نشدی !

پس سکوت کن تا پیروز باشی ....

تازه مگه فقط آدمای دور و بر هستند که قضاوت می کنند مگه مومنین نیستند که می گن کفی بالله حسیب آیا خدا برای ما کافی نیست!

چه سود که دیگران چی فکرکنند ! مهم اینه که پیش خدا رو سفید باشی!

 




نظر آباد !!!
ارسال در تاریخ جمعه 90 آبان 27 توسط زهرا آهنگر

تا حالا اسم منطقه هایی رو به این اسم شنیدید!نکته بین

شاید یعنی نظر ، اون جا رو آباد کرده ...

شاید مثلاً مردمش اهل نظر دادن بودن ! نظر می دادن و هم فکری می شد تا این که باعث آباد شدن اون جا شد!مؤدب

از کجا معلوم شاید واقعا این طوری بوده!

نتیجه گیری: (ما از این انشا نتیجه می گیریم که هر جا به وب لاگ مردم سر زدیم نظر بدیم تا آباد شه! : به یاد بچگی ها)

حالا همیشه هم نظر دادن خوب نیست! نظر باید سازنده باشه و با احترام و ادب مطرح بشه! امید بخش باشه نه نا امید کننده به قول کامنت قبلی با قول لین باشه!!!تبسم

پس نتیجه گیری دوم: هر جا نظر آبادی دیدم اگر خیلی آباد بود یعنی مردمش نظرات سازنده می دادند اگر کم آباد بود نظراشون کم سازنده بوده اگر اصلا آباد نبود! نتیجه می گیریم اسم جعلیه! چون آباد نیست که همچنین نتیجه می گیریم مردمش یا نظرات سازنده نمی دادند یا نظرات تخریب کننده می دادند یا اصلا نظر نمی دادند!خیلی خنده‌دار

نتیجه ی گیری آخر: چرا از 77 بازدید از وب لااگ 5 تا نظر گذاشته شده که سه تاش مربوط به پیام های قبلیه؟؟؟؟

جواب: یا مطالب ارزش نظر گذاشتن نداشتهدلم شکست

یا بازدید کننده ها بی نظر اند

یا بازدید کننده ها بی حوصله اندخوابم گرفت

یا خودکارشون تموم شده نمی نویسه!!!!جالب بود

یا سواد نوشتن ندارن!!!!پوزخند

یا ....

یا شاید هم وقت ندارن !!!

یا ...

در هر صورت توجه داشته باشید که نظر آبادی که آباد بود چطوری آباد شد!!!!پوزخند

کلا توی وب لاگِ هم دیگه نظر بذارید ! نظرهای خوب و سازنده تا به هم دیگه کمک کنیم نقص هامونو رفع کنیم! توجه داشته باشید دوستانه و با رافت نه ....

مثلا اگر ارزش نظر دادن نداره بگید دیگه با اون مطالب وقت مردمو نگیریم!!! پوزخند( البته با این جمله و بیان نفرمایید این جملات توی این جا برای مزاح و خنده بود! )

اوقات پارسی بلاگی خوبی داشته باشید گل تقدیم شماخیلی خنده‌دار

 

 




ما که فرعون نیستیم با ما خوب حرف بزنن! ما مسلمونیم!
ارسال در تاریخ جمعه 90 آبان 27 توسط زهرا آهنگر

می خوام یه کم هم بخندیم هم گریه کنیم! یعنی چی؟

داستان موسی رو شنیدید! وقتی موسی (ع ) از سمت خدا مامور شد تا به سمت فرعون بره خدا بهش چی گفت؟

چی گفت؟؟؟؟

گفت: ای موسی با او با قول لین صحبت کن. اونقدری که من می دونم لین یعنی ملایم!تبسم

نتیجه گیری:

اگر خواستید حرف خدا رو به کسی بگید و اونو ارشاد کنید اگر طغیان کرده بود ما باید با قول لین با او صحبت کنیم!

این که درسته ما که در این حرفی نداریم! در مرحله ی اول حداقل باید این کگار رو کرد

حالا می خوام یه درد دلی رو بهتون امشب بگم!

متاسفانه، شاید هم خوشبختانه کلاً از همه ور زندگیم آدمای مذهبی هستند که موج می زنند!

نباید گفت متاسفانه! این هم نعمتیه ! نعمت بزرگی هم هست! اما تا آخرش بیایید  می فهمید علت این تاسف رو!

مذهبی ها خودشون چندین قشر هستند. نمی خوام دسته بندی اون ها رو بگم

ولی یه بخشی شون کلا این طور فکر می کنن که احکام دین رو خوب بلدن و هر چی که می بینند سریع تحلیل می کنن و می بینن خوب این درست بود یا غلط به آنچه محفوظات و اعتقادات که در درونشون هست رجوع می کنن !

خوب ببینم این با اعتقادات من می خونه؟! این درست بود؟! ... اِ ... این جاش غلطه !

خوب وقتی فهمیدن غلطه ( البته این پرسه اینقدر هم طول نمیکشه! سریع تحلیل میشه و وارد عمل میشن و ... ) سریع با یک کلام خشک و زننده و بعضا توهین آمیز از بالای منبر طوری که از شما بالاتره و شما خیلی پایین تری تشر می زنن به شما! بعضا اهانت هم می کنند !

حوصله داشته باشن! اعلامیه برات صادر می کنن و سخنرانی می کنن!مدرک داشتن

در یک کلام رفتار توهین آمیز!!!!!!

خوب تحلیل این رفتار ها این میشه: شاید می بینن خوب ما که فرعون نیستیم قول لین مال فرعونه!!!!!پوزخندگریه‌آورعصبانی شدم!

 

 

ای بابا ..... چقدر دلم باید بسوزه؟؟؟؟؟ جالبه که با چند تایی از این ها اونقدر با ملایمت مضاعف برخورد کردم  که آخر یه تلنگری خورده و یه کوچولو کلامشونو لطیف تر کردن!  یه کوچولو ها نه بیش تر! بعضا حتی شده بعد از یکی دو سال زنگ زدن و کلی عذر خواهی و طلب حلالیت! اما چرا این قدر دیر!!!

مگه سر پیغمبر آشغال نمی ریختند و ایشون با نرمی متقابلاً برخورد نمی کردند؟؟؟؟

نمی دونم این سیره ی اهل بیتو واسه کی گذاشتن!!!!سنگ اسلام رو ظاهرا به سینه می زنن از چهارده معصومش و اهل بیت و این همه امام زاده و عالم عین آدم برخورد کردن رو یاد نگرفتن!

بعد همین ها می رن امر به معروف می کنن مردمو! دو روز یه ماه یه سال بعد از امر به معروف این ها یه وقت ما هم به همون مردم می خواهیم امر به معروف کنیم وای !!!! دهن باز نکرده طرف می خواد ما رو بکشه!!! از سر چی ؟ از سر تجربه های قبلی!!!

یه کم اخلاق هم خوب چیزیه !

مگر از شرایط امر به معروف کلام ملایم و خوب نیست؟؟؟؟؟؟

ای بابا ما یک مدت سر یه کلاس هایی می رفتیم : مدام دستورات ایمنی از چپ و راست بود که به ما از سمت این افراد وارد می شد!!!!!

حالا چه افرادی ؟؟؟  افرادی که غیبت می کردند به قول بچه ها در حد لالیگا ! تهمت می زدند! اهانت به استاد و شاگرد و ... که هیچی! استاد سر کلاسه  کار خودشونو بکنن و ... اسم نمیارم که کجا ها و چه جو هایی قصد بنده تخریب نیست!

بالا تر هم گفتم که یک عده ی نسبتا کمی از قشر مذهبی اینطوری هستند  افسوس که ما وسط همین یه عده کم افتادیم!

حالا وسط این یه عده هستیم با سایر ملت هم ارتباطاتی هست ! و الله که این همه توهین و اهانتی که من از مذهبی ها شنیدم یک بیستم اش رو هم از سایرین نشنیدم و ندیدم! و جالبه کاش مثلا می گفتند فلانی فکر کنم حجابت ایرادی داره ! قشنگ با تیکه و کنایه و تمسخر و ... اظهار نظرهای شخصی شون رو و شاید هم حتی نظر های درست رو بار ما می کردند! اما آخه چرا با اهانت؟؟!!

یه ایرادی هم به خود بنده وارده بنویسم تا نیایند اون هایی که بنده رو میشناسند ما رو به رگبار ببندن! که خودت چی؟

و اماایراد بنده در این زمینه: صراحت بنده و این که جلوی جمع به طرف ایرادشو می گرفتم.

دفاعیه ی بنده:1- والله ، خدا خودش شاهده که بنده از سر تمسخر .و خجالت زدن طرف این کار رو نمی کردم! 2- وقتی طرف یک کاری رو علنی می کرد من هم علنی به او می گفتم چون به نظر من تبلیغ کار غلطش بود ضمن این که من با توهین نمی گفتم . می گفتم به نظر من این طوریه! در قالب بحث و این ها ... نه امر و نهی که این کار رو بکن یا نکن! اما چرا اون ها ناراحت می شدن نمی دونم شاید چون اساسا ظرفیت ما آدم ها در شنیدن نقد و اشکالمان وحشتناک پایینه!و در عوض عاشق تمجیدیدم! البته من سعی کردم خودم رو اصلاح کنم! البته بعد از وقتی که فهمیدم این برای دیگران ناراحت کننده است!

جالبه که این آدم ها به جای این که به خود من بگن که ناراحت شدیم به هزار و یک نفر می گفتند و بعد از هزار و یک نفر به من می رسید! غیبت!!!!!!!

3- خدا خودش می دونه که خیلی وقت ها اون هایی رو که اشکال شخصی بچه ها می دونستم توی خلوت بهشون می گفتم!

4- وقتی توی جمعی یکی یک کاری می کرد و روی اعصاب من مدام می رفت آیا من اجازه نداشتم بگم فلانی برو یا فلانی این جا پیش من نیا یا برو یه جای دیگه من حوصله ی شعارهای تو رو ندارم!!!!

مثلا وقتی رفتم حرم امام رضا کلی به خلوت با اون نیاز دارم بعد یکی چسبیده بهت هی بحث می کنه و هر چی که می خواد بگه اصلا مهم نیست! من خلوتمو می خوام و بهش می گم برو یه عده رو هم مشغول بحث می کنه و هر چی ما به او می گیم برو دور و بر ما نچرخ اصرارش بیش تر میشه ... آیا من حق ندارم بگم فلانی برو؟؟؟ تازه کلی از حرف هام رو هم من با شوخی می گفتم!

5- بنده از وقتی این اشکال رو فهمیدمخیلی سعی کردم ترکش کنم. از همه ی اون هایی هم که آزرده شدن عذرخواهی می کنم و انهایی را که بشود جبران!

نکته ی جالب این جاست که همه ی این ها دسته جمعی پشت من غیبت می کردند!

من که چیزی ازم کم نشد ولی یه کم اخلاق هم خوب چیزیه!

یه جا خواستم کلاس اخلاق بذارم تحت مسئولیتی که داشتم! پشت من گفته بودند : فلانی می خواد کلاس اخلاق بذاره! به این معنا که خودش هم نیاز به کلاس اخلاق داره!  البته سوء تفاهم نشه استاد کلاس من نبودم ! قرار بود من هماهنگ کنم!

یکی نبود بگه که فلانی تو الان داری غیبت طرف رو می کنی و داری بهش توهین می کنی فکر کنم اگر او هم نیاز داشته باشه تو هم نیاز داری!

و جالب این بود که فرد مسئول فاتحانه این حرف رو جلوی من برای تخریب من زد و گفت : بچه ها میگن تو می خواهی کلاس اخلاق بذاری!

خانه از پای بست ویران است! وقتی مسئول مبتلا به غیبت و حسادت و غرور و شیفتگی مقامشه خوب زیر مجموعه هم این طور مبتلاست!

( این جملات رو از سر عناد با اون مسئول ننوشتم جریاناتی داره که اصلا تمایلی به یادآوریش و بیانش ندارم )

در هر صورت کاش فقط همین ها بود! اتهام بی عفتی! بد حجابی! .... به کی؟؟؟

در توصیف خودم این رو بگم که یاد ندارم تا به حال مردی به من گفته باشه خواهرم یا دخترم!!! همیشه حاج خانم بودیم  از  وضع حجاب و

رفتارها !!! خیلی جا ها هم به ما می گن مادر!!!! با این که سنی نداریم!!!! و هنوز خودمان هم مادر نشدیم!!!!

واقعاً چرا اینقدر شجاعت دارند در جسارت به دیگران!!!!!!

سر حذف یک دال در تایپ از بگید که شده بگی ! یه آقا توصیه های اخلاقی مسئله داری به من می کنه در صورتی که سایر جمله های من سوم شخص جمع بود! تازه چرا با اهانت ! اصلا من مسئله دار! چرا تند و تیز! بعدش هم چرا این قدر بد بین!

چه اعجوبه هایی من دیدم!!!!

سر کم ترین چیز بی ایمان می شی! بی عفت می شی! بی دین می شی! مشکل دار می شی!!!

اون وقت این فردی که این همه چیز شده کیه؟ ( از نظر شخصیتش میگم وگرنه حساب این که آدم درستی هست یا نه با خداست) یه ادم فوق العاده مذهبی و ولایی که بابت هر دوی این ها به تعداد روزهای عمرش نباشه حد اقل به تعداد ماه های عمرش اهانت و توهین و افترا شنیده!!!!! شاید اتفاق های دیگه هم براش افتاده باشه!!! که بیانش لزومی نداره

بابا شما با چنین کسی این طورید با سایرین چطور رفتار می کنید!!!!

همیشه گفتم باز هم می گم من همیشه از این که کسی اشکالاتم رو بگه استقبال کردم البته به غیر از این وب لاگ این جمله رو برای دوستان نوشتم!  دوست داشتم این وب لاگ کنج خلوت هام باشه حوصله ی بحث و این چیزها رو ندارم .... دوست دارم همه ی خستگی هام رو توی این وب لاگ بذارم زمین !!!

(پس لطفا اگر ممکنه کامنت باران نفرمایید بنده رو تا رذایل بنده رو یاد آوری کنید! دوستان حضوری بفرمایند!)

 

اگرچه سه بار خلاف این عمل کردم و هر بار آرامشم به هم ریخت ... ولی خوب این ها هم دغدغه است دیگه!

دو تا قبلا نوشتم یکی هم الان!

خدا رو شکر خیلی ما رو نکوبیدند تا این جا! هر مطلب یه نفر مسئله ساز شد! ولی والله دیگه حتی حوصله ی یک نفر هم ندارم!!!!

با با این همه توصیه به اخلاق و ... در دین ما شده ... زیر اب زدن چرا این قدر زیاده بین بچه مذهبی ها ... حسادت .... غیبت و ....

رحماء بینهم اشداء علی الکفار چرا با رافت و مهربانی همدیگر رو ارشاد نمی کنیم!!!!

شما رو به خدا یه کم مهربان تر! یه کم با ادب تر ! یه کم با ملاحظه ی بیش تر! یه کم با فهم بیش تر ! یه کم با مراقبت بیش تر!

شما رو به خدا!!!!!

یه کم، کم تر خودمونو مسلمون ببینیم و دیگران رو کافر و مسئله دار!!!!

این چند تا جمله رو بگم این مطلب باعث سوء استفاده نشه!!!!

گفتم این مشکلات در عده ی کمی از مذهبی هاست متاسفانه ما افتادیم وسط وسطشون! غیر مذهبی ها بل( گرفتن اکتیاز در بازی وسطی که بچگی ها شدیدا حرفه ای بودیم ) نگیرن!

غیر مذهبی ها هم ایرادهای زیاد دیگه ای دارند که بماند ....پس احساس خوب بودن بیش تر نفرمایندمؤدب ...

همه ی حرف من : چه مذهبی چه غیر مذهبی یه کم بیش تر مواظب حرف ها و کار ها مون باشیم!!!!!! یه کم تواضع  مون و گذشت و صبر مون رو بیش تر کنیم و ....

گفتم کنیم یعنی خودم رو جدا نمی دونم من هم اشکالاتی حتما بهم وارده

توجه توجه توجه .... باید توجه مونو بیش تر کنیم که چطور برخورد می کنیم!!!!!!

 

شب همه ی شما خوش!!!!! مؤدب

شب ها و روزهای وب لاگی خوشی داشته باشید ....خدانگهدارخدانگهدار

 




قالب وبلاگ مرجع راهنمای وبلاگ نویسان